کتاب “Misbehaving: The Making of Behavioral Economics” نوشته ریچارد تیلر، که یکی از پیشگامان اقتصاد رفتاری است، به توضیح تاریخچه و تحولات این شاخه از علم اقتصاد میپردازد. تیلر در این کتاب داستانی جذاب از تلاشهای خود و همکارانش برای به چالش کشیدن مفاهیم کلاسیک اقتصادی و معرفی اقتصاد رفتاری بهعنوان یک حوزه مستقل و تاثیرگذار در علم اقتصاد روایت میکند. کتاب «Misbehaving» همچنین به توضیح مفاهیم اصلی اقتصاد رفتاری، یافتههای تجربی، آزمایشها و مدلهایی که موجب تغییر در درک ما از رفتار اقتصادی و تصمیمگیری انسانها شده است، پرداخته و تأکید میکند که انسانها برخلاف فرضیههای اقتصاد کلاسیک، موجوداتی منطقی و کاملاً عقلانی نیستند.
در اینجا، خلاصهای از مهمترین بخشهای این کتاب با جزئیات بیشتر آورده شده است.
در ابتدای کتاب، تیلر به معرفی مفاهیم اولیه اقتصاد کلاسیک میپردازد و سپس بیان میکند که چرا بسیاری از فرضیههای این مدلها در دنیای واقعی و در رفتار انسانها درست کار نمیکنند. در اقتصاد کلاسیک، فرض بر این است که انسانها تصمیمگیرندگان کاملاً عقلانی هستند که بهطور خودکار از اطلاعات موجود برای بهینهسازی نتایج خود استفاده میکنند. اما تیلر با اشاره به خطاهای شناختی و احساسات انسانی در تصمیمگیریها، به این نتیجه میرسد که انسانها نه تنها در بسیاری از موارد تصمیمات نادرست میگیرند، بلکه با انتخابهای خود میتوانند از مسیر بهینه فاصله بگیرند.
تیلر با بیان این که اقتصاد کلاسیک بر پایه “فرضیه تصمیمگیری عقلانی” استوار است، بیان میکند که در دنیای واقعی این فرضیه به راحتی در معرض خطاهای انسانها قرار دارد. از جمله این خطاها میتوان به اثر انتخاب پیشفرض (default effect)، تمایل به اجتناب از ضرر و اثر جاذبه اجتماعی اشاره کرد.
در این فصل، تیلر از شروع تحقیقات خود در زمینه اقتصاد رفتاری میگوید. او در اینجا تجربیات خود را از زمانی که به عنوان یک دانشجوی اقتصاد در دانشگاه برکلی شروع به پژوهش کرد، بیان میکند و در ادامه به کارهای اولیهای که او و همکارانش در این حوزه انجام دادند، اشاره میکند. تیلر بهویژه در رابطه با رفتار انسانها در تصمیمگیریهای مالی و اقتصادی به نتایج متفاوتی از آنچه که اقتصاددانان کلاسیک انتظار داشتند، دست پیدا کرد.
یکی از نخستین آزمایشهای مهم او به اثرات تصمیمگیری در شرایط عدم قطعیت و ریسک پرداخته است. در یکی از این آزمایشها، تیلر و همکارانش به این نتیجه رسیدند که مردم تمایل دارند ریسکهای بزرگ را بیشتر از ریسکهای کوچک برآورد کنند، که این برخلاف فرضیههای اقتصاد کلاسیک است که پیشبینی میکند انسانها در تصمیمگیریهای ریسکپذیر باید منطقی و طبق احتمالات عمل کنند.
در این بخش، تیلر توضیح میدهد که چطور اقتصاد رفتاری برخلاف اقتصاد کلاسیک که بر مفروضات عقلانیت و خودخواهی فردی استوار بود، به تحلیل رفتارهای انسانها بر اساس تئوری ذهن میپردازد. به عبارت دیگر، اقتصاد رفتاری بیشتر بر این تأکید دارد که افراد تصمیمات خود را نه تنها از روی تحلیلهای اقتصادی و محاسبات پیچیده، بلکه از روی احساسات، تمایلات اجتماعی و تجربیات گذشته اتخاذ میکنند.
تیلر به تحقیقات دانیل کانمن و آموس تووراسکی در زمینه «تأثیرات پیشداوریها» اشاره میکند که نشان میدهد افراد در ارزیابی تصمیماتشان بهطور معمول تحت تأثیر قضاوتهای غیرعقلانی قرار میگیرند. این مفاهیم، پایهگذار تئوریهای اقتصاد رفتاری بودند و باعث تغییرات اساسی در نحوه تحلیل رفتارهای اقتصادی شدند.
تیلر در این فصل از کاربردهای عملی اقتصاد رفتاری در دنیای واقعی صحبت میکند. او به روشهای مختلفی که اقتصاد رفتاری میتواند به سیاستگذاری عمومی، بازاریابی، سلامت عمومی و حتی محیطزیست کمک کند، اشاره میکند. یکی از مثالهای کاربردی اقتصاد رفتاری، استفاده از تلنگرها (nudges) است.
تلنگرها ابزارهایی هستند که بر اساس مفاهیم اقتصاد رفتاری طراحی شدهاند تا تصمیمگیری افراد را در جهت منافع شخصی و اجتماعی بهبود دهند، بدون اینکه آزادی انتخاب آنها را محدود کنند. بهعنوان مثال، تیلر و همکارانش نشان دادند که قرار دادن سالانه کارتهای پیشفرض برای بازنشستگی افراد در برنامههای پسانداز، میزان پسانداز در بازنشستگی را بهشدت افزایش میدهد.
یکی از جنبههای کلیدی کتاب، تمرکز بر خطاهای رفتاری است که در تصمیمگیریهای اقتصادی رخ میدهند. تیلر و تیم او آزمایشات مختلفی را انجام دادند که در آن نشان دادند چگونه انسانها میتوانند تحت تأثیر عواملی غیر از منافع اقتصادی خود قرار گیرند. این خطاها شامل خطای تصمیمگیری در شرایط عدم قطعیت، اثرات اجتماعی و آثار روانی هستند.
به عنوان مثال، تیلر در این فصل به تجربهای اشاره میکند که نشان میدهد افراد تمایل دارند حاضر به پرداخت هزینه بیشتر برای حفظ وضعیت موجود یا همان “status quo” باشند، حتی اگر این وضعیت برای آنها بهینه نباشد. این یافتهها نشاندهندهی تمایل بشر به استقلال کاذب و ترس از تغییر است.
در این فصل، تیلر به انتقاد از فرضیههای کلاسیک اقتصاد و دلیل مخالفت با این ایدهها میپردازد. او بیان میکند که ایدههایی چون آدمهای کاملاً عقلانی یا بازارهای بهینه در دنیای واقعی شکست خوردهاند. تیلر همچنین به اثر ریسک و تصمیمگیری تحت فشار و رفتارهای اشتباهی که افراد بهویژه در هنگام تصمیمگیری اقتصادی در شرایط پر فشار انجام میدهند، اشاره میکند.
تیلر از این بخش از کتاب برای مقابله با بسیاری از آموزههای اقتصاد کلاسیک استفاده میکند. او معتقد است که مدلهای اقتصادی باید انعطافپذیرتر و پیچیدهتر باشند تا بتوانند رفتار انسانها را بهتر توضیح دهند.
تیلر در این بخش از کتاب، روند پذیرش اقتصاد رفتاری در بین اقتصاددانان و محافل علمی را بررسی میکند. او از تجربههای خود در تلاش برای شکستن مفاهیم سنتی و معرفی اقتصاد رفتاری به عنوان یک علم مستقل، صحبت میکند. از آنجایی که مفاهیم اقتصاد رفتاری برخلاف مدلهای رایج و سادهسازیهای علم اقتصاد کلاسیک بودند، پذیرش این ایدهها در ابتدا با مشکلات زیادی همراه بود.
در این فصل، تیلر به نبردهای علمی خود با بسیاری از استادان و اقتصاددانان قدیمیتر اشاره میکند که به شدت از ورود مفاهیم جدید در علم اقتصاد مقاومت میکردند. اما در نهایت، اقتصاد رفتاری بهطور گستردهای پذیرفته شد و در بسیاری از سیاستگذاریها و تصمیمات اقتصادی بهکار گرفته شد.
در پایان کتاب، تیلر به آیندهی اقتصاد رفتاری و چالشهای پیشرو میپردازد. او معتقد است که این حوزه هنوز در حال رشد است و میتواند در بسیاری از عرصهها، از سیاستگذاری گرفته تا توسعه اقتصادی، بازیابی محیطزیست و حتی مراقبتهای بهداشتی بهکار گرفته شود.
تیلر همچنین به انتقادهایی که به اقتصاد رفتاری وارد میشود، اشاره میکند و به این نکته میپردازد که اقتصاد رفتاری هرچند که در بسیاری از مواقع موفق عمل کرده، اما همچنان نیاز به بهبود و توسعه بیشتری دارد.
تمامی حقوق مادی، معنوی و انتشار برای پادکست نرخ محفوظ است.